جهت مراجعه به
مرجع متن،
یا
عنوان اصلی،
به پیوند فوق اشاره کنید
بسم الله الرحمن
الرحیم
عبرت نیوز:
انتخابات ، سفره با برکتی بود که در یک سر آن حاکمیت
نشست و مشروعیت خویش را به رخ جهانیان کشید و در سر دیگر سفره، مردم که با شنیدن
نقد و ایرادات عملکرد حاکمان با منشأ دشواری هایی که با آن دست و پنجه نرم می کنند
تا اندازه ای آشنا شدند.
بیژن نامدار زنگنه - وزیر اسبق نفت
: در مورد ویژگی های وزیر نفت دولت یازدهم با اشاره به این
که هم اکنون صنعت نفت کشور با مشکل "سرمایه گذاری" و "بازار" روبرو است گفت: فردی
که قرار است به عنوان وزیر نفت انتخاب شود باید بتواند مشکلات بیرونی نفت را برای
توسعه این صنعت به ویژه در بخش بالادستی نفت و گاز برطرف کند."
زنگنه در پاسخ به این سوال که این گفته شما به معنی انتخاب وزیر نفت از بدنه صنعت
نفت است؟ گفت: نه، الان از بدنه کسی باقی نمانده است.
زنگنه در مورد این که کمتر مدیری در کشور وجود دارد که علاوه بر داشتن توان اجرای و
فهم سیاسی با صنعت نفت آشنا باشد تاکید کرد:
"اصل مدیریت از شناخت صنعت نفت مهمتر است."
این وزیر اسبق نفت با اشاره به این که "در حال حاضر برخی از افرادی که برای سمت
وزارت نفت مطرح میشوند به درد این کار نمیخورند" گفت: تعداد خیلی خیلی اندکی
هستند که می توانند این کار را انجام دهند.
زنگنه در پاسخ به این سوال که
تا کنون از سوی رییس جمهور منتخب پیشنهادی به شما برای تصدی وزارتخانه نفت شده است
یا خیر و یا این که تاکنون نظر شما را برای معرفی فرد مناسب پرسیده اند
گفت: تاکنون در این زمینه با من صحبت نشده است اما در صورتی که نظرم را در این
رابطه بخواهند اعلام می کنم.
به گزارش ایسنا، بیژن نامدار زنگه فارغ التحصیل کارشناسی ارشد رشته عمران از
دانشکده فنی دانشگاه تهران از سال 1376 تا 1384 وزیر نفت دولت خاتمی بود.
در عین حال محمد حسین حائری در الف نوشت:
در مناظره اقتصادی دکتر عارف اشاره ای گذرا بر مضرات ورود نظامیان به عرصه اقتصاد
داشت و حال پس از قریب 40 روز جناب دکتر احمد توکلی، نماینده اصول گرای مجلس سخن از
ضرورت تصمیم قاطع حاکمیت برای خارج ساختن نظامیان از فعالیت های اقتصادی می راند.
این امر نشان دهنده دغدغه ای ملی نسبت به این امر است که ذهن جناح های مختلف و
علاقمندان به نظام و نظامیان را به خود مشغول ساخته است.
نوشتار ذیل با دستمایه قرار دادن وصیت نامه الهی سیاسی امام راحل به روشن ساختن
برخی از ابعاد ورود ارگان های نظامی به فعالیت اقتصادی می پردازد و نسبت این فعالیت
ها با سخنان رهبر کبیر انقلاب را بررسی می کند.
امام راحل به صراحت از ورود نیروهای نظامی به سیاست و فعالیت های انتخاباتی نهی
نمودند.(1)
در نظر ایشان این امر از چنان اهمیتی برخوردار بود که ضروری دیدند در وصیت نامه
الهی سیاسی خویش نیز نسبت به آن هشدار دهند: «وصیت اکید من به قوای مسلح آن است که
همانطور که از مقررات نظام، عدم دخول نظامی در احزاب و گروهها و جبههها است به
آن عمل نمایند؛ و
قوای مسلح مطلقاً، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و
گروهی وارد نشده و خود را از بازیهای سیاسی دور نگه دارند. در این صورت میتوانند
قدرت نظامی خود را حفظ و از اختلافات درون گروهی مصون باشند و بر فرماندهان لازم
است که افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمایند. و چون انقلاب از همه
ملت و حفظ آن بر همگان است، دولت و ملت و شورای دفاع و مجلس شورای اسلامی وظیفه
شرعی و میهنی آنان است که اگر قوای مسلح، چه فرماندهان و طبقات بالا و چه طبقات
بعد، برخلاف مصالح اسلام و کشور بخواهند عملی انجام دهند یا در احزاب وارد شوند
که - بیاشکال به تباهی کشیده میشوند - و یا در بازیهای سیاسی وارد شوند، از قدم
اول با آن مخالفت کنند. و بر رهبر و شورای رهبری است که با قاطعیت از این امر
جلوگیری نماید تا کشور از آسیب درامان باشد.»
اما چرا نیروهای نظامی نباید وارد فعالیت های سیاسی، بالاخص انتخابات شوند؟
الف)
نیروی نظامی باید دارای مقبولیت عامه باشد و اعتماد تمامی مردم و فعالان سیاسی از
هر جناح را به عنوان سرمایه ای برای بسیج مردم در روز مبادا داشته باشد که این امر
با قرارگرفتن در یک طرف دعوا در رقابت سیاسی ناسازگار است.
ب)
نیروهای نظامی به تبع وظائف تأسیسی شان دارای اقتدار و توانمندی هایی هستند که
ورودشان به سیاست، مردم سالاری و قدرت سیاسی رقیب بی دفاع و بی سلاح را به زاویه می
راند و در بلند مدت، به یکه تازی و انحصار قدرت می انجامد:
نکته قابل تأمل آن است که به صورت معمول حجم بالای فعالیت اقتصادی ممکن است سرمایه
گذار را به تکاپوی جلب حمایت سیاسی وادار نماید.
در کشورهای مردم سالار بنگاه های اقتصادی را به حمایت از احزاب مورد علاقه
مجبور می سازد که در یک فضای رقابتی به توسعه اقتصادی و سیاسی در تعامل بین احزاب و
بنگاه های اقتصادی می انجامد. حزب با کمک مالی بنگاه اقتصادی، تشکیلات و رسانه هایش
را و طبعاً ارتباطش با مردم را، سامان می دهد. بنگاه اقتصادی نیز در سایه حمایت
سیاستمداران به رشد اقتصادی و تولید سرمایه و اشتغال کمک می کند. البته همین
سازوکار نیز ممکن است به سلطه گروه های خاص بر اقتصاد کشیده شود.
اما چرا نیروی نظامی نمی تواند رقیب اقتصادی خوبی برای بخش خصوصی باشد؟
این نیرو حسب کارویژه اصلی اش، از زیرمجموعه های اطلاعاتی و امنیتی بهره مند است که
خودآگاه یا ناخودآگاه، ممکن است به حمایت از فعالیت اقتصادی نیروی نظامی بپردازد.
حتی اگر فرض کنیم نظامیان از ورود به فعالیت سیاسی جهت حمایت از فعالیت اقتصادی شان
منع شده و خودداری نمایند، باز با توجه به اقتدار، نفوذ، قداست و قدرت لابی گری شان،
به علاوه رانت اطلاعاتی که از آن برخوردارند، به رقیبی غیر قابل رقابت، برای بخش
خصوصی تبدیل می شوند.
نمونه امر فوق در واگذاری سهام پر منفعت مخابرات قابل ملاحظه است که به صورت یکجا
توسط برخی نهادهای وابسته به نظامیان خریداری شد و مخالفت نمایندگان ذی نفوذی چون
دکتر توکلی و دکتر نادران، راه به جایی نبرد. حال آن که واگذاری شرکت های دولتی در
چهارچوب سیاستهای ابلاغی اصل 44 به نظامیان به مثابه فرار از بد به بدتر، و موجب
افراطی گری در عرصه سیاست و فساد در عرصه اقتصاد می شود.
دخالت نظامیان در انتخابات و فعالیت های جناح های سیاسی برای به کرسی نشاندن حامیان
سیاسی خویش از بین کاندیداها و یا حذف رقیب سیاسی که روی خوشی نسبت به فعالیت
اقتصادی ایشان نشان نمی دهد، نتیجه طبیعی تبدیل شدن برخی ارگان های نظامی به
بزرگترین بنگاه های اقتصادی کشور است.
بجاست مجلس شورای اسلامی که وظیفه قانون گذاری و نظارت بر اجرای قانون را دارد، با
توجه به تبعات سنگین ورود نظامیان به فعالیت های اقتصادی، نسبت به حل این مشکل
اقدام نماید.
اطبا سنتی برخی از امراض چون بیماری قند و فشار خون را ام الامراض می دانند. فعالیت
اقتصادی گسترده نظامیان مادر بسیاری از امراض سیاسی و اقتصادی است که بدون حل آن
اقتصاد و سیاست بیمار، شفا نخواهد یافت.
1)
عین سخن امام خمینی است که زمان تشکیل وزارت سپاه فرموده است: «باید سعی کنید جهات
سیاسی در سپاه وارد نشود، که اگر افکار سیاسی وارد سپاه شود جهات نظامی آن از بین
میرود. همیشه به سپاه سفارش کنید که آنان خودشان را یک جنگنده خدمتگزار مردم
بدانند.»
تهیه
وَ تدوین :
عـبـــد عـا صـی
جهت مراجعه به
مرجع متن،
یا
عنوان اصلی،
به پیوند فوق اشاره کنید
بسم الله الرحمن
الرحیم
عبرت نیوز: حجتالاسلام
والمسلمین دکتر سیدمحمود علوی، عضو مجلس خبرگان رهبری و نماینده اسبق مقام معظم
رهبری در ارتش جمهوری اسلامی ایران است. وی علاوه بر داشتن سمتهای مختلف، نقش فعال
و حائز اهمیتی را در ستاد دکتر روحانی ایفا کرد. حجتالاسلام علوی اخیرا از روزنامه
خورشید بازدیدی به عمل آورد. متن پیش رو حاصل گفتوگوی 2 ساعته این عضو مجلس خبرگان
رهبری با محمدرضا تقویفرد، مدیرمسئول روزنامه خورشید است.
شما به عنوان شخصیت
سیاسی- مذهبی نزدیک به دکتر روحانی، پیام اصلی انتخاب مردم در 24 خرداد را چه میدانید؟
مردم ایران همیشه حماسهآفرین بودهاند و موجب تعجب جهانیان شدهاند. بهنظر من اصل
حضور مردم چیز تازهای نبوده و مسبوق به سابقه بوده است. آنچه در این حضور و در این
حماسه متفاوت از گذشته است، عبارت است از رویکرد مردم. رویکرد مردم حاوی پیام مهمی
است.
در انتخابات اخیر پیامی که از حماسه حضور مردم مخابره شد این بود که مردم از تندرویها
رویگردان شدهاند. البته این تندوری ممکن است شامل تندروی اصلاحطلبانه یا تندروی
اصولگرایانه باشد. متأسفانه یک جریان سیاسی خاص به گونهای عمل میکند که انگار
پیروز مطلق صحنه انتخابات است، در حالی که من بارها گفته ام که در این انتخابات
اصولگراها پیروز شدند اما نه به تنهایی. در عین حال اصلاحطلبها نیز پیروز شدند
اما نه به صورت مطلق و مستقل. در یک کلمه باید گفت که ملت ایران پیروز مطلق
انتخابات بود. ...
همین مردم، دکتر
روحانی را شخصیتی میدانند که هیچکسی را به حاشیه نمیراند و همه نیروهای معقول و
کارآمد و فرهیخته را با هر گرایش جناحی به کار میگیرد و وارد صحنه میکند تا
بتوانند به کشور خدمت کنند. مردم در انتخابات نشان دادند که به حاشیه رفتن بخشی از
نیروهای کارآمد را نمیپسندند.
...
شما جایگاه تحزب را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا در دولت روحانی تحزب پیشرفتی خواهد
داشت؟
من معتقدم که ما در زمینه تحزب کشور بیتجربهای نیستیم. ما بیش از 100سال در زمینه
تحزب تجربه داریم. قبل از شکلگیری مشروطه احزاب سیاسی کم و بیش در کشور ما شکل
گرفتند و برای خود روزنامه دست و پا کردند. مثل نشریه قانون میرزا ملکم خان و
نشریات دیگر که بعدها از عوامل بسترساز جنبش مشروطیت شدند. مشروطیت در سال 1286 به
پیروزی رسید و احزاب سیاسی حداقل 15 تا 16 سال قبل از مشروطیت شکل گرفتند. یعنی
ما یک تاریخ 120ساله در زمینه احزاب سیاسی داریم. کتابی به نام احزاب سیاسی از ملکالشعرای
بهار وجود دارد که 20 جلد است. ملکالشعرا خیلی زیبا فعالیت احزاب سیاسی آن موقع را
بررسی کرده است. از اوایل دهه 1320 که خفقان دیکتاتوری رضاخانی پایان پیدا میکند
تا سال 1332 که کودتای 28 مرداد به فضای باز سیاسی پایان میدهد مقطع مهمی از تاریخ
تحزب در کشور است. مقطع مهم دیگر
نیز اواخر دهه 30 یعنی سالهای 1338 و 1339 است که فضای باز سیاسی مجددا ایجاد شد و
جبهه ملی شکل گرفت. پس از آن هم احزابی وجود داشتهاند که وابسته به رژیم بودهاند
اما به هرحال کار حزبی میکردند و آن هم خودش یک تجربه حزبی محسوب میشود.
ما با 120 سال تجربه فعالیت حزبی نمیتوانیم بگوییم که جوان و بی تجربه هستیم.
باید مسئله ناپایی و
ناپایداری احزاب در ایران را در یکسری عوامل دیگر جستوجو کنیم. یکی از این عوامل
این است که احزاب در ایران مولود قدرت هستند، نه مولد قدرت. در حالی که طبیعت حزب
این است که باید مولد قدرت باشد و نمایندگان مجلس بتوانند فقط از طریق حزب وارد
مجلس شوند. اما شاهدیم نمایندگان ما وقتی وارد مجلس میشوند تازه حزب درست میکنند.
...
شما به احزاب دولت ساخته و وابسته به دولت و ناپایداریشان اشاره کردید. اما واقعیت
این است که اگر احزاب وابستگی به قدرت و نهادهای حاکمیتی نداشته باشند با موانع
اقتصادی، سیاسی و حتی امنیتی مواجه میشوند. راه حل چیست؟
من تا حدی قبول دارم که فضای امنیتی در حال حاضر وجود دارد و افراد برای صحبت کردن
راحت نیستند.
اما مطمئنم که این وضعیت تغییر میکند و معتقدم از جمله تغییراتی که باید در کشور
بهوجود بیاید این است که بیشتر از امنیت، برای فرهنگ ارزش و اصالت قائل شویم. من
قبول ندارم که احزاب حتما باید وابسته به قدرت باشند.
...
به نظر شما دولت آینده قصد دارد به احزابی که مولد قدرت هستند بها بدهد؟
امکان ندارد که
ما بخشی از الزامات دموکراسی مانند انتخابات و پارلمان را بپذیریم اما راهکارهایی
که آن را در مسیر و در چارچوب معقول قرار میدهد کنار بگذاریم.
...
آیا ممکن است که دولت اعتدال به اقدامات حذفی روی بیاورد؟ مثلا تصمیم بگیرد که
فعالیت احزاب افراطی را کور کند؟
من دکتر روحانی را به خوبی میشناسم، ایشان درصدد حذف و طرد هیچ شخص و جریانی نیست.
مگر اینکه افراد و گروهها مشی اعتدالی را نپذیرند که در این صورت خود به خود در
حاشیه قرار میگیرند. روحانی هیچکسی را به حاشیه نمیراند مگر اینکه افراد با
تندروی زمینه انزوای خودشان را فراهم کنند.
آقای روحانی از همان
دوره اول مجلس شورای اسلامی افرادی را که احساس میکرد ذهنشان خوب کار میکند و اهل
اعتدال هستند، دور هم جمع میکرد و اسم حلقه اطرافیانش را نیز حلقه عقلا گذاشته بود.
آقای روحانی قول دادند که انجمنهای صنفی مانند انجمن صنفی روزنامه نگاران راهاندازی
شود (تعبیر ایشان این بود که همه انجمنها و تشکلها باید بتوانند فعالیت کنند).
آیا این موضوع به احزاب تعطیل شده مانند حزب جبهه مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی
هم تعمیم پیدا میکند؟
نمیتوانم به صورت مصداقی نظر بدهم ولی رویکرد کلی ایشان را میدانم.
دکتر روحانی از تدابیر انقباضی در اداره امور کشور و جامعه استقبال نمیکند و معتقد
است که باید فضا را باز بگذاریم و به گونهای عمل کنیم که خود افراد چارچوبها را
رعایت کنند.
اصولگرایان پس از انتخابات کوشیدند عدم موفقیتشان را به گردن دولت بیندازند یا علت
شکست را عدم اجماع عنوان کنند. از طرف دیگر اصلاحطلبها در اظهاراتشان عنوان میکنند
که نقش اصلی و کلیدی را در موفقیت روحانی در انتخابات اخیر داشتند. دیدگاه تان در
باره این دو گزاره چیست؟
من اصل این موضوع را که اصولگرایان موفق نبودند یا به دلیل تفرقه شکست خوردند، نمیپسندم.
اگر حتی 4 کاندیدای اصولگرا به اضافه مهندس غرضی با هم متحد میشدند، باز هم روحانی
پیروز انتخابات بود. موفقیت
دکتر روحانی در انتخابات به معنی شکست اصولگراها نیست به خاطر اینکه بخش قابلتوجهی
از اصولگراها در ستاد دکتر روحانی فعالیت داشتند.
دکتر روحانی ستاد مردمیاش عمدتا از نیروهای اصولگرا تشکیل شده بود.
ولی جریانات اصولگرا
از کاندیداهای دیگری حمایت کرده بودند...
از نظر من اصولگرایان و اصلاحطلبان هرکدام به دو دسته سازمانی و گفتمانی تقسیم میشوند.
اصولگرایان و اصلاحطلبان گفتمانی و از لحظه اول مبارزات انتخاباتی با دکتر روحانی
همراهی داشتند. البته بعضی از تشکلهای اصولگرا و مستقل نیز با دکتر روحانی همراهی
داشتند مانند تشکل اصولگرای حزب وفاق ملی. مجموعهای مانند حزب مردمسالاری و بعضی
دیگر از تشکلهای اصلاحطلب نیز به دکتر روحانی پیوستند. این به این معنی است که
جمع زیادی از اصلاحطلبان و اصولگرایان سازمانی نیز از روحانی حمایت کردند.
موفقیت دکتر روحانی موفقیت یک جریان خاص نیست، بلکه به معنای پیروزی همه جریانهای
معتدل سیاسی است.
در دوران آقای خاتمی
دیدیم کسانی که به روی کار آمدن ایشان کمک کردند، تئوری عبور از خاتمی را مطرح
کردند. در سالهای اخیر هم که یاران و همراهان احمدینژاد از او عبور کردند. آیا
فکر میکنید روزی حامیان آقای روحانی از او جدا خواهند شد؟
اگر مجموعه یاران دکتر روحانی از یک جریان شکل میگرفت حرف شما صحیح بود.
ببینید یاران آقای خاتمی منحصرا اصلاحطلبان بودند، اطرافیان آقای احمدینژاد هم
اصولگرا بودند. در هر دو دوره بروز برخی از تندرویها موجب شد که اطرافیان رؤسای
جمهور سابق به فکر عبور از آنان بیفتند. من معتقدم که دکتر روحانی کشتی اعتدال را
مدیریت خواهد کرد و زمینهای برای تندروی پدید نمیآید. پروژههای عبور از رؤسای
جمهور، ثمره تندروی است. من معتقدم چنین اتفاقی برای آقای روحانی پیش نمیآید.
واقعا فکر میکنید
افراطیون اصلاحطلب پروژه عبور از روحانی را کلید نمیزنند؟
فکر نمیکنم، به خاطر
اینکه اصلاحطلبان اشتباهات دوران حاکمیتشان را به یاد دارند و
...
شما فکر میکنید که
ملی مذهبیها و افرادی نظیر یزدی، صباغیان، همایونفر و انتظام در مجموعه دکتر
روحانی جا دارند یا خیر؟
مگر اینها در دوران انتخابات حضور داشتهاند که حالا در کنار دکتر روحانی قرار
بگیرند؟ اینها در دوران اصلاحات مدعی بودند اما فکر نمیکنم خودشان هم در حال حاضر
ادعایی داشته باشند.
مشی اعتدال یعنی یک
حرکت پاندولی در یک دامنه محدود که خیلیها تلاش خواهند کرد دامنه این حرکت پاندولی
را افزایش و حرکت آن را تندتر کنند. شما فکر میکنید که این حرکت پاندولی شتاب
نخواهد گرفت؟
من معتقدم که اگر
افرادی دچار تندروی یا کند روی شوند دکتر روحانی توان مهارشان را دارد. روحانی میتواند
به سرعت کندروها افزوده یا از شتاب تندروها بکاهد.
شما اعتدال را در
روابط خارجی دکتر روحانی چگونه میبینید؟
اعتدال در عرصه سیاست
خارجی بسیار مفید است. ما از اول انقلاب اعلام کردهایم که با همه دنیا رابطه
برقرار میکنیم الا رژیم صهیونیستی. حتی آمریکا هم اگر از موضع احترام متقابل جلو
بیاید و بخواهد با ما رابطه برقرار کند، ما میپذیریم.
نسبت این دیدگاه شما با فرمایش رهبری که تاکید کردند هرکسی بخواهد با آمریکا مذاکره
کند، باید خطوط قرمز نظام را در نظر بگیرد، چیست؟
نه رهبر معظم انقلاب و
نه حضرت امام(ره) هرگز نفرمودند که ما هرگز با آمریکا رابطه برقرار نمیکنیم.
تازمانی که منطق و گفتمان آمریکا رابطه گرگ و میش است، مذاکره معنایی ندارد اما
آمریکا اگر از در احترام متقابل وارد شود، ازسرگیری روابط قابل بررسی است
...
درخصوص شخصیت آیتا...هاشمی
رفسنجانی و نقش ایشان در اداره کشور و حضور دوباره ایشان در نماز جمعه چه نظری
دارید؟
آقای هاشمی فقط یک
سیاستمدار نیست، او معمار یک تفکر سیاسی- مذهبی است. آقایهاشمی همیشه به تکلیف میاندیشد.
اگر شرایط به او اجازه انجام تکلیف را دهد او از هیچ تلاشی فروگذار نخواهد کرد. اگر
هم تکلیف از روی دوشش برداشته شود اعتراض نمیکند ...
متن
کامـــل
تهیه
وَ تدوین :
عـبـــد عـا صـی