رسانهها نباید در انحصار حکومت باشند
رسانهها نباید در انحصار حکومت باشند
جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید
بسم الله الرحمن
الرحیم
سیدمحمد خاتمی: باید دلها به هم نزدیکتر شود. گرچه از روز خبرنگار چند روزی گذشته
است؛ اما همیشه روز خبرنگار است، چراکه خبرنگار همهجا هست، همیشه هست، در همه
حوادث پیشاپیش همه است، در خوشیها و در مصیبتها و مشکلاتی که برای افراد پیش میآید
خبرنگار در خطمقدم است. «بسیاری از سختیها که در جهان و زندگی انسان میگذرد
خبرنگار تحمل میکند و در صحنه حضور زنده دارد؛ بنابراین همیشه باید بهیاد
خبرنگاران بود و آرمانهای خبرنگاران اصیل را گرامی داشت.
«اگر بخواهیم جامعه را به بدن تشبیه کنیم خبرنگار و در سطح وسیعتر رسانه،
نقش عصب دارد»، افزود: «درواقع خبرنگاران و اصحاب رسانه کار عمدهای انجام میدهند
خصوصا در جوامع پیچیده امروز. خبرنگار ارتباط افراد را با یکدیگر برقرار میکند و
نیز ارتباط مردم و حکومت؛ ارتباط نهادهای مدنی با مردم و حکومت. در جوامع پیشرفتهتر
یکی از کارهای رسانه ارتباط نهادها با مردم و نهادها با حکومت است.» . «نقش دیگر
رسانه هشداردهندگی است. یعنی اصحاب رسانه و خبرنگار است که دردها و اشکالات را میبینند
و جامعه را آگاه میکنند. از دردها و اشکالات میگویند و مینویسند. درد نعمت بزرگ
خداوند است هشداردهنده است تا انسان بداند عیب و علتی در وجود او هست. خبرنگار این
هشداردهندگی را دارد گزارش میدهد و آگاه میکند.» خاتمی سومین نقش ذاتی رسانه را
بالابرنده آگاهکردن جامعه با تحلیلها و انتقال مطالب خواند و گفت: «هرچه جامعه
آگاه باشد آسیبپذیری آن کمتر است.» او این سه نقش را از بارزترین نقشهایی دانست
که رسانه و خبرنگار میتواند داشته باشد. «این نقشها در صورتی امکانپذیر است که
رسانه آزاد و مستقل داشته باشیم. ارتباط صحیح آگاهرسانی و هشداردهی توسط رسانههای
مستقل و آزاد صورت میگیرد و خبرنگارانی که در بیان تحلیل و خبر، آزادی داشته باشند.
خود خبرنگار آگاهی و شخصیت و تعهدش مهم است، خبرنگار بیتعهد هم میتواند مشکلساز
باشد. هرچه خبرنگار و صاحبرسانه خوب باشد وقتی امنیت و آزادی و استقلال نباشد نمیتواند
رسالتش را انجام دهد. پس بنابراین شرط تحقق این سه امر داشتن رسانه مستقل و آزاد و
امنیت اصحاب رسانه و خبرنگاران در تحلیل و خبر و بیان و نظر است.» رییسجمهور اسبق
کشورمان تاکید کرد: «البته اینکه میگویم مرادم ولنگاری نیست.
همه درون جامعه با عقاید و گرایشهایمان زندگی میکنیم و محدودیم. باید رعایت مصالح
ملی و امنیتملی را بکنیم به شرطی که مصالح ملی را تنگ نبینیم و بتوانیم بر سر
مصالح ملی بین نخبگان و مسوولان به اجماع برسیم تا هرکس تمایلات و خواست خود را
مصالح نبیند. امنیتملی را امنیتملی در نظر بگیریم، امنیت حکومت مهم است و حکومت
باید اقتدار داشته باشد اما امنیت جامعه هم که صاحب حکومت است بسیارمهم است. حد و
حدود رعایت مصالح و امنیتملی باید از سوی اصحاب رسانه صورت بگیرد اما این امنیتملی
و مصالح ملی سلیقهای نباشد.». «آنچه که مهم است تمام رسانه باید در انحصار حکومت
باشد؟ این خطرناک است. در کنار رسانههای دولتی باید صاحب رسانههای مستقل و آزاد
باشیم. جامعه باید رسانه داشته باشد، نهادها، تشکلها و در راس آنها احزاب که مراکز
حیاتی یک جامعه مردمسالار هستند و نیز نخبگان باید صاحبرسانه باشند.» او ادامه
داد: «انقلاب ما شعارش استقلال و آزادی و جمهوریاسلامی است در قانون اساسی هم بر
اسلامی تاکید شده که اگر درست انجام شود پاسخگوی نیازهای این برهه تاریخی ما هست.
حاشیه امنی که رسانهها دارند و آزادی که دارند و مسوولیتی که رسانهها دارند در
قانون اساسی ما در حد قابلقبولی آمده است. اگر همین قانون مبنای عمل باشد میتوانیم
در عرصه اطلاعرسانی و خبر کارایی داشته باشیم.» او همچنین گفت: « خبرنگار و رسانه
اگر مرتکب جرمی شد باید با آن برخورد شود اما اهمیت خبرنگار آنقدر هست که رسیدگی به
جرم او باید به صورت ویژه باشد آن هم با حضور هیاتمنصفه همچون متهمان جرایم سیاسی.
چون طرف رسانه و فعالیت سیاسی قدرت است برای همین، اعمال قدرت یکطرفه نباید شود.
اما بههرحال مشکلاتی زمان ما وجود داشت اما دولت سعی میکرد مدافع این بخش باشد و
رونقی که در این عرصه بود از جمله آزادی مطبوعات مهم است.».
تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی
جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید
بسم الله الرحمن
الرحیم
سمر دختر بیست ساله سوری که با خانواده خود از سوریه به یکی از کشورهای همسایه
مهاجرت کرده است، میگوید: ما به اینجا فرار کردیم ولی متوجه شدیم که زندگی در
اینجا بدتر از زندگی در زیر آتش و گلوله است.
روزنامه الحیات از زبان این دختر خشمگین میگوید: "ما شدیداً تنگدست هستیم و آنها
میدانند چطور از این درماندگی ما استفاده کنند." به حرام افتادن درست نیست، درست
نیست، درست نیست. ولی من نمیتوانم خانوادهام را گرسنه رها کنم، هرچند هزاران بار
تن فروشی کنم.
گزارشهای اخیر رسانه های مکتوب حاکی از آن است که شبکه های سوء استفاده جنسی در
داخل و خارج سوریه (کشورهایی که این دخترها بدانجا فرار می کنند) افزایش یافته است.
این شبکه ها با شکار این دختران از نیازمندیهای آنها در زندگی سوء استفاده میکنند.
این دخترها دو بار قربانی می شوند. یک بار قربانی خشونت و بار دیگر قربانی زیادهخواهی
افرادی که به وضعیت مردم سوریه به عنوان بازار بردهفروشی نگاه میکنند.
رباب دختر 17 ساله سوری با صدای گرفته میگوید: "هر ساعت 10 دلار. میدانید یعنی چه؟"
یعنی آب و نان؛ یعنی تأمین داروی پدر مریضم.
رباب با بیان اینکه "من از این وضعیت نفرت دارم ولی چارهای جز این ندارم" میگوید:
هیچ کس نباید بر من خرده گرفته و مرا مسخره کند. کسی که این وضعیت را بد میداند،
بیاید و آن را تجربه کند.
لیلا یکی دیگر از دخترانی است که در اردوگاهی خارج از سوریه زندگی میکند، وی میگوید:
به اجبار دوبار ازدواج کردم. چه کار باید میکردم؟ مردی متمول مدتی با من بود و سپس
مرا طلاق داد ومبلغی را به من داد... دیگر چیزی را احساس نمیکردم. چه چیز مهم است
وقتی من خود را فروختهام و خانه و کاشانهام ویران شده و نزدیکانم مرده و یا
ناپدید شدهاند؟ قاچاقچیان انسان از این وضعیت سوءاستفاده میکنند، چرا که شرایط
سخت، برخی از خانوادههای آواره سوری را مجبور می کند که دختران کم سن خود را شوهر
دهند. اگر چه این نوع ازدواج شبیه نوعی خرید و فروش است، لیکن آنها معتقدند این
اقدام، مانع از به فساد افتادن دخترانشان میشود.
یک جوان اردنی که نخواسته است نامش فاش شود، میگوید: "در این روزها هر فردی می
تواند با چند دینار با یک دختر زیبای سوری ازدواج کند." این جوان صبحها در یک سوپر
مارکت کار میکند و بعد از ظهرها به جوانان عرب که در پی ازدواج متعه با دختران
سوری ساکن در اردوگاههای اردن هستند، کمک می کند. وی با لحنی تمسخرآمیز میگوید:
با این کار، من وخانوادههای نیازمند سوری مقدار اندکی پول کاسب میشویم...
فقر شدیدِ سمر و رباب در خارج از سوریه راهی جز آنچه گفته شد برایشان باقی نگذاشته
است. این در حالی است که برخی از دختران کم سن و سال در داخل سوریه قربانی تاجران
فساد جنسی شدهاند. اوضاع ناگوار این کشور، باعث آوارگی صدها هزار نفر شده است و
افرادی که با به دوش کشیدن رنجها و گرفتاریهای خود در پی مکانی آرام و یک لقمه
نان هستند، برای خود به دنبال جایی امن می گردند. امری که باعث شده است دختران کوچک
این خانواده ها که هیچ قدرت و توانی ندارند، شکاری خوب برای تاجران سوء استفاده
جنسی باشند!
آیا نه این است که در پی بیتوجهیها، روزانه بر تعداد این دختران افزوده میشود و
برای گدایی یا دستیابی به کار و پناهگاه، روانه خیابانها میشوند؟! آیا نه این است
که تاجران انسان که وجدانشان مرده است، از شرایط فوقالعاده به وجود آمده و نیز جنگ
و مشغول بودن مردم به حفظ امنیت و جان خود، سوء استفاده کرده و با مبالغی وسوسه
کننده به شکار دختران معصوم و کم سن و سال می پردازند؟
تجارت جنسی یکی از بدترین حالات ظلم به انسان است. این عمل می تواند اختیاری و یا
اجباری باشد. این تجارت شامل دختران جوان و نیز دختران کم سن و سال میشود. این
پدیده زاییده فقر و جهالتی است که در محیطهای فقیرنشین و بی سواد شیوع پیدا میکند.
افزون بر آنچه گفته شد، ازدواج اجیاری دختران کم سن و سال به دلیل ضعف اقتصادی
خانواده، نوعی فاحشگی به حساب میآید، چرا که بهرهکشی از این دخترها از طرفی راحتتر
و مقرون به صرفهتر بوده و ازطرفی نیز آنها قادر به مطالبه حقوق خود نیستند.
هشدار
اگر چه بسیاری از دولت ها تلاش دارند تا با هدف حمایت از قربانیان فاحشگی در برابر
بسیاری از خطرات بهداشتی و اجتماعی و نیز تلاش برای مهار این پدیده با از بین بردن
منشأ و ریشه های آن، قوانینی را در این باره وضع کنند، اما آینده بسیاری از دختران
سوری در هاله ای از ابهام وجود دارد. آنها در شرایط ناگواری به سر می برند که هیچ
کس نمی تواند آن را مهار کند. شرایطی که خطرات و پیامدهای منفی ناگواری را برای
اجتماع به بار خواهد آورد که تا مدت ها از بین نخواهد رفت.
گزارش تجارت جنسی دختران سوری به خبر روز تبدیل شده است. راما دختر سوری ساکن بیروت
با ریشخندی تلخ میگوید: وقتی سخنان سرزنشآمیز وفریادهای تحلیلگران و کارشناسان
درباره این قضیه را می شنوم، لبخندی تلخ بر لبانم نقش میبندد... چرا که هیچ یک از
آنان از واقعیت های موجود و عمق گرفتاریهای ما خبر ندارد. این دختر سوری هق هق
کنان و با چشمانی اشک آلود میگوید: آنها از تحلیلها و چرایی های خود سخن میگویند
حال آنکه من تنها خدا را دارم.
تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی
گر در طلب لقمه نانی ، نانی /